رضا کرمی
مشاور معماری سازمانی و مدیریت فناوری اطلاعات
قابلیتهای کسبوکار بهعنوان کوچکترین واحدهای «معماریپذیر» سازمان
با آنکه موضوع «قابلیتهای کسبوکار» (Business Capabilities) در حوزه مدیریت و معماری کسبوکار، تاریخچهای طولانی دارد، توجه به این موضوع در حوزه معماری سازمانی تا حدی تازگی دارد. در راهنمای TOGAF 9.1 یک فصل کامل به موضوع «برنامهریزی براساس قابلیتها» اختصاص یافته است، اما قابلیتهای کسبوکار در توگف عمدتاً بهعنوان موضوعات کسبوکاری بین-وظیفهای تعبیر شدهاند، نه عناصر تقسیمبندی کلان کسبوکار از یک دیدگاه سطح بالا. این تعبیر کاملاً با مفهوم جدید قابلیتهای کسبوکار، چنانکه در ادبیات معماری کسبوکار به آن اشاره میشود، تفاوت دارد. بهعنوان مثال، نگاه کنید به مرجع BizBOK که توسط Business Architecture Guild منتشر شده است.
تاثیر این عدم توجه به مفهوم BC در جامعه معماری سازمانی را میتوان در نبود عنصر متناظری در متامدل توگف و آرکیمیت مشاهده کرد. به همین دلیل بسیاری از معماران سازمانی ناچار شدهاند برای مدلسازی مفهوم BC در نقشه قابلیتها (که روز به روز کاربرد آن در پروژههای تحول سازمانی بیشتر میشود) از نماد «کارکرد» استفاده کنند.
یک نکته جالب در مورد BC ها این است که میتوان آنها را بهنحوی تفسیر کرد که هر BC سطح بالا دارای همه عناصر معماری یک سازمان کامل باشد. به این معنی که متامدل توصیفگر هر BC یک زیرمجموعه تقریباً کامل متامدل خود سازمان است. ببینیم چطور؟
- استراتژی و انگیزش: هر BC مجموعهای از ماموریت، اهداف، استراتژیها، اصول طراحی، قواعد کسبوکار و KPI های خاص خود را دارد. این مجموعه از استراتژیهای قابلیتها، در فرآیند برنامهریزی استراتژیک سازمان، در سطح «استراتژیهای وظیفهای» تعیین میشود.
- خدمات و فرآیندهای کسبوکار: به هر BC میتوان مجموعهای از فرآیندها و خدمات کسبوکار به ذینفعان درونی یا بیرونی سازمان منتسب کرد.
- دادهها: هر BC دارای مدل دادهای خود است که شامل موضوعات مفهومی کسبوکار، موجودیتهای دادهای و داراییهای فیزیکی دادهای میشود.
- خدمات و مؤلفههای کاربردی: هر BC توسط مجموعهای از خدمات کاربردی که از سوی مؤلفههای کاربردی ارائه میشوند، پشتیبانی میشود.
- زیرساخت: در پایینترین سطح، مجموعهای از داراییهای زیرساختی برای پشتیبانی یک قابلیت مورد استفاده قرار میگیرد.
سلسلهمراتب عناصر معماری که برای توصیف یک BC بهکار میرود، شباهت کاملی به متامدل معماری کل سازمان دارد. به همین دلیل فرآیندهای مدیریت معماری سازمانی را میتوان در سطح هر قابلیت خاصی اعمال کرد.
قابلیتهای کسبوکار در حقیقت کوچکترین واحدهای «معماریپذیر» یک سازمان هستند؛ ریزدانهترین واحدهای سازمانی مدیریت معماری سازمانی که از آنها میتوان برای کاربرد کسبوکار-محور معماری سازمانی در جهت دستیابی به اهداف سازمانها استفاده کرد.
این نوشته، ترجمه مطلبی است که پیش از این در لینکدین با عنوان
Business Capabilities as Minimal “Architect-able” units of Enterprise
منتشر شده است. برای مطالعه اصل مطلب و نظرات خوانندگان لینک زیر در LinkedIn ببینید.
نظرات و دیدگاه های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید!