هفت غلط مصطلح در برنامه‌ريزی استراتژيك فناوری اطلاعات

عمر برنامه‌ريزي فناوري اطلاعات در سازمان‌هاي بزرگ كشور به دو دهه پيش مي‌رسد، اما رواج و همه‌گيري پروژه‌ها و فعاليت‌هاي برنامه‌ريزي در زمينه فناوري اطلاعات به‌ويژه در سازمان‌هاي متوسط، در ده سال گذشته اتفاق افتاده است. هر چند رويكرد غالب نخستين تجربه‌هاي برنامه‌ريزي فناوري اطلاعات در كشور عمدتاً برنامه‌ريزي سيستم‌هاي اطلاعاتي (ISP) بوده است، اما در چند سال گذشته رويكردهاي جديدتر مانند برنامه‌ريزي استراتژيك فناوري اطلاعات (ITSP) و برنامه‌ريزي معماري سازماني (EAP) بتدريج در اين زمينه جايگاه غالب يافته‌اند. نگارنده به‌عنوان مشاور فناوري اطلاعات، در نقش مجري، ناظر يا مطلع از دور و نزديك در جريان بسياري از تلاش‌هاي برنامه‌ريزي استراتژيك فناوري اطلاعات انجام‌شده در كشور (چه پروژه‌هاي مستقل و چه به‌عنوان بخشي از پروژه‌هاي طرح جامع IT يعني در تركيب با برنامه‌ريزي معماري سازماني) بوده‌ است و نقاط ضعف و قوت اين پروژه‌ها را در عمل آزموده‌ است. به‌نظر نگارنده، علاوه بر آسيب‌هاي متداول پروژه‌هاي برنامه‌ريزي فناوري اطلاعات كه به‌صورت عمومي اينگونه پروژه‌ها را تهديد مي‌كند، برخي از اشكالات روش‌شناختي ويژه پروژه‌هاي ITSP نيز وجود دارد كه به‌طور خاص بر موفقيت و اثربخشي اين پروژه‌ها تاثير نامطلوبي مي‌گذارد. از آنجا كه نتايج و دستاوردهاي پروژه‌هاي ITSP در دوره طولاني پس از اجراي اين پروژه‌ها بر فعاليت توسعه‌اي سازمان‌ها در زمينه IT موثر است، به‌نظر مي‌رسد شناسايي و رفع اينگونه مشكلات شايسته توجه ويژه‌اي است و بتواند كمك زيادي به مديران فناوري اطلاعات سازمان‌ها كند. در اين مقاله كوشيده‌ام مهم‌ترين اشكالات روشي پروژه‌هاي ITSP را (چنانكه در كشور ما به اجرا درمي‌آيند) برشمرده و تحليل كنم.