چرا انتخاب دیدگاه در معماری مهم است؟

chra-antkhab-dydgah-dr-mmary-mhm-ast_image

معماری سازمانی بنابر برداشت رایج مجموعه مدل‌های یکپارچه و مرتبط توصیف‌کننده جنبه‌های مختلف یک سازمان و تحلیل و تصمیم‌گیری برمبنای این مدل‌هاست. از این نظر قلب معماری سازمانی همان مدل‌های معماری است. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایی که در هر «چرخه» معماری باید صورت گیرد، انتخاب مدل‌‌ها یا به‌عبارت صحیح‌تر، انتخاب «دیدگاه‌های معماری‌» مناسب برای اهداف آن چرخه است. (در متدلوژی ADM این فعالیت در فاز Vision صورت می‌گیرد.)
اگر مخزن معماری (Architecture Repository) را مانند یک پایگاه داده مرکب از داده‌های مربوط به عناصر پایه معماری (فرآیندها، وظایف، واحدهای سازمانی، سامانه‌ها، ….) و ارتباط بین این عناصر بدانیم، هر دیدگاه (Viewpoint) مجموعه‌ای است از دیدها (Views) که اطلاعات مشخصی از روابط معنی‌‌دار بین عناصر معماری را برای پاسخگویی به یک یا چند سئوال ذی‌نفعان معماری منتقل می‌کند. این سئوالات را گاهی دغدغه (Concern) هم می‌گوییم. به‌عبارت دیگر، هر دید مانند گزارشی است که از روی پایگاه داده مخزن معماری استخراج می‌شود تا به یک یا چند سئوال مشخص ذی‌نفعان پاسخ دهد. (تعاریف دقیق‌تر این مفاهیم در استاندارد ISO/IEC/IEEE 42010 تشریح شده است.)
یکی از اشکالاتی که معمولاً در پروژه‌ها و فعالیت‌های معماری مشاهده می‌شود، عدم دقت و توجه کافی به انتخاب درست دیدگاه‌های معماری لازم است. اگر دیدگاه‌های تعریف‌شده (و مدل‌هایی که این دیدگاه‌ها را منتقل می‌کنند،) کمتر از آن باشد که لازم است، ذی‌نفعان به پاسخ سئوالات و دغدغه‌های خود نمی‌رسند و اگر این دیدگاه‌ها و مدل‌ها بیشتر از حدی باشد که لازم است، زمان و هزینه اضافی برای تولید مدل‌های زائد صرف می‌شود که ریسک‌های زیادی را متوجه موفقیت پروژه خواهد کرد.
یک نمونه نسبتاً شایع از این دست اشکالات، در مدل‌سازی فرآیندهای کسب‌وکار دیده می‌شود. گرایش غیرمعقولی در پروژه‌های معماری به وجود آمده که مدل‌سازی فرآیندهای کسب‌وکار را آن هم در پایین‌ترین سطح، یعنی گردش کار، به عنوان یکی از واجبات معماری سازمانی محسوب می‌کنند، با این توجیه که شناخت کسب‌وکار که برای سایر لایه‌های معماری ضروری است، بدون شناخت فرآیندها امکان‌پذیر نیست. این قضاوت موجه و قابل‌دفاع نیست؛ اولاً برای مدل‌سازی کسب‌وکار می‌توان از عناصر و مدل¬‌های متعددی (مانند قابلیت‌ها، وظایف، سرویس‌ها، زنجیره‌های ارزشی، …) استفاده کرد و ضرورتاً استفاده از فرآیندها لازم نیست، و ثانیاً حتی اگر مدل‌سازی فرآیندها لازم باشد، سطح مدل‌سازی لزوماً نباید در پائین‌ترین سطح (که معمولاً در سطح پیاده‌سازی مفید است) انجام شود. بسیاری از پروژه‌های معماری به دلیل هزینه و زمان زیادی که صرف مدل‌سازی جزئیات فرآیندها می‌شود، دچار ریسک‌ها و مشکلات اساسی شده و از دستیابی به اهداف اصلی خود باز می‌مانند.
برای انتخاب صحیح دیدگاه‌ها (یا مدل‌های) معماری در هر چرخه، روش معینی وجود دارد که در استاندارد ۴۲۰۱۰ و به تبع آن در متدلوژی ADM توگف هم توصیه شده است. مراحل اساسی این روش عبارتند از:
۱- هدف و دامنه چرخه معماری را تعیین کنید.
۲- ذی‌نفعان این چرخه را با توجه به هدف و دامنه آن شناسایی کنید.
۳- دغدغه‌های ذی‌نفعان (به‌ویژه ذی‌نفعان کلیدی) را شناسایی کنید.
۴- برای هر دغدغه، دیدگاه مناسب را انتخاب کنید.
۵- بر اساس عناصری که در مجموعه دیدگاه‌های حاصل وجود دارد، متامدل مناسب را طراحی کنید.
برای انتخاب دیدگاه‌ها هم می‌توان از کتابخانه‌های دیدگاه متداول مانند ACF در توگف، ArchiMate یا EAMPC استفاده کرد.