شوقِ ایجاد، ملالِ نگهداشت

shwqi-ayjad-mlali-nghdasht_image

در ایستگاه خوش‌ساخت و تازه‌تاسیس مترو، تعدادی از گیت‌های ورودی خراب‌ شده و مدت‌هاست «خارج از سرویس» شده‌اند... در سرویس بهداشتی یک مرکز خرید شیک و مجلل که با بهترین و گرانترین مصالح ساخته شده، محفظه‌های صابون دستشویی‌ها خالی است و گوشه آینه‌ها شکسته... کیوسک‌های سلف‌سرویس نصب‌شده در ورودی اداره‌ای دولتی، که در راستای شهروندمداری و با هزینه گزاف تامین و با بوق و کرنا «رونمایی» شده‌اند، مدتهاست خاموش و خاک‌گرفته‌اند و کسی فلسفه وجودی‌شان را به یاد نمی‌آورد...

این‌ها و ده‌ها تصویر مشابه که در خاطره جمعی ما نقش بسته،‌ نشانه‌هایی است از یک عارضه بسیار فراگیر در مدیریت کشور که من آن را «شوقِ ایجاد، ملالِ‌ نگهداشت» می‌نامم. به‌طور معمول، چرخه حیات هر دارایی در یک سازمان از یک دوره (معمولاً کوتاه‌مدتِ) تامین و یک دوره (معمولاً بلندمدتِ) نگهداری تشکیل می‌شود. نگهداری صحیح دارایی‌ها، که هدف اصلی از تامین آن‌ها، یعنی بهره‌برداری را امکان‌پذیر می‌سازد، مستلزم وجود ساختار، مسئولیت‌ها، فرآیندها و قواعد کاری معینی است که باید قبل از شروع بهره‌برداری طراحی و مستقر شده باشند. هزینه‌های نگهداری دارایی‌ها در دوره بهره‌برداری (یعنی تا قبل از استهلاک)، چنان سهم مهمی در سرمایه‌گذاری توسعه دارایی‌ها دارند که بدون برآورد و پیش‌بینی تامین آن‌ها، هیچ طرح توجیهی سرمایه‌گذاری نباید طرح و تصویب شود.

در بیشتر سازمان‌های کشور ما، بی‌توجهی عجیبی به این اصل بدیهی مدیریتی می‌شود. مدیران معمولاً در تامین (خرید، ساخت، توسعه، ...) دارایی‌ها، حریص و مشتاق‌اند، و هر چه دوره تامین کوتاه‌تر‌ و «رونمایی» آن پرطمطراق‌تر باشد، معمولاً این اشتیاق افزون‌تر و سوزان‌تر است. اما همین مدیران به همین نسبت، در نگهداشت دارایی‌ها، کاهل و بی‌رغبت هستند. نتیجه این عارضه، وضعیتی است که در آن، کشور ما از نظر وجود دارایی‌های فیزیکی و فناورانه و حتی نظام‌های نامشهود مدیریتی، از پیشرفته‌ترین کشورهای توسعه‌یافته هیچ کم ندارد، اما در بهره‌برداری مستمر از این دارایی‌ها در سلک عقب‌مانده‌ترین جوامع هستیم.

در حوزه تخصصی خود من، یعنی «معماری سازمانی»، نمود این عارضه این است که از بین همان سازمان‌هایی که به‌هر دلیل و انگیزه‌ای نسبت به اجرای پروژه‌های برنامه‌ریزی معماری اقدام می‌کنند، بیشتر آن‌ها هیچ اهتمامی به استقرار و بهره‌برداری قابلیت مدیریت و راهبری معماری EAM/EAG ندارند. پروژه‌های برنامه‌ریزی معماری سازمانی معمولاً مستلزم صرف هزینه‌های زیادی است که در کنار برنامه‌های اقدام، به تولید انبوهی از  مدل‌های معماری می‌انجامد. این مدل‌ها اگر به‌درستی نگهداری شده و مورد استفاده قرار گیرند، از جمله ارزشمندترین دارایی‌های فکری و دانشی سازمان محسوب می‌شوند. اما شگفت‌ اینکه بیشتر (قریب به تمامِ) مدیران ایرانی ترجیح می‌دهند بارها و بارها رنج و هزینه اجرای پروژه‌های برنامه‌ریزی معماری سازمانی را بر خود هموار سازند، اما قدمی برای استقرار و بهره‌گیری از قابلیت مدیریت و راهبری معماری که منجر به نگهداشت مستمر مدل‌های معماری می‌شود، برندارند!