او دگرست، این دگران کیستند؟

aw-dgrst-ayn-dgran-kystnd_image

یادداشتی به یاد شادروان آزاده داننده که برای نشریه گزارش کامپیوتر نوشته‌ام:

نخستین بار خانم داننده را در سال 79 ملاقات کردم. در دوره‌­ای آموزشی که در آن سال انجمن شرکت­های انفورماتیکی برای آموزش مفاهیم مدیریت کیفیت به شرکت­های نرم‌­افزاری و آماده‌­سازی آن­ها برای گرفتن گواهی تیک­‌ایت برگزار کرده بود. ایشان به همراه چند نفر دیگر از اساتید، مطالب دوره را تدریس می­‌کردند. من بن­‌مایه هر آنچه را که در دوران فعالیت حرفه­‌ای خود در حوزه نرم­‌افزار و مشاوره از مفاهیم کیفیت و مدیریت کیفیت دانسته و به­‌کار بسته­‌ام، از محتوای آن دوره و به­‌ویژه از آموزه­‌های خانم داننده می­‌دانم.

در رابطه­‌ای که بیش از 20 سال، از اولین آشنایی من با ایشان شروع شد و تا واپسین روزهای زندگی‌­شان به­‌درازا کشید، این نقش آموزگاری و مربی­‌گری را برای من حفظ کردند و من در این رابطه همواره از ایشان آموختم. هم از دانش عمیق­‌شان در حوزه کیفیت و استانداردهای مدیریتی بهره­‌مند شدم و هم منش شخصی و اخلاق­‌شان برایم الهام‌یخش و آموزنده بود.

در دوره‌­ای که من و همکارانم درگیر تدوین و تنظیم استانداردهای نماتن-2 بودیم ایشان سرپرستی تیم نظارت بر این پروژه را در انجمن شرکت­های انفورماتیکی برعهده داشتند و آنجا هم هر جلسه مشترکی که برگزار می­‌کردیم و هر نظری که ایشان می­‌دادند برای ما توام با آموختن نکات تازه بود.

پس از تشکیل سازمان نظام صنفی رایانه‌­ای در سال 84 فرصت این را یافتم که در عرصه فعالیت‌­های صنفی نیز با ایشان همکاری داشته باشم. در آن زمان ایشان مسئول کمیسیون مشاوران سازمان بودند و درگیر راه­‌اندازی این شاخه از سازمان. در دوره سوم سازمان، بین سال­های 90 تا 93 بنده هم (بیشتر به درخواست و تشویق ایشان) به عضویت هیات­‌مدیره سازمان نصر تهران و شورای مرکزی سازمان درآمدم و از آنجا که ایشان ریاست سازمان تهران (و مدتی هم شورای مرکزی) را برعهده داشتند و من هم نایب­‌رئیس سازمان بودم، به مدت 3 سال همکاری نزدیک و روزمره­‌ای با ایشان داشتم. آنچه در این مدت از روش و منش مدیریتی و حرفه‌­ای ایشان آموختم، از بزرگترین و ارزشمندترین درس­هایی است که در طول فعالیت صنفی خود آموخته‌­ام. چشم‌­انداز وسیع و دیدگاه عمیق ایشان در مورد فعالیت­های صنفی، نظم، انضباط کاری و پایبندی به اصول حرفه­‌ای توام با قدرت تعامل‌­پذیری و ارتباط بالا با ذی­‌نفعان مختلف سازمان که هر یک نظرات و علایق خود را پیگیری می­‌کردند، همه برای من درس‌­آموز و ارزشمند بود. هر چند در همه موارد با یکدیگر اشتراک­‌نظر نداشتیم، اما شاهد بودم که همواره با بلندنظری و برمبنای اصول حرفه‌­ای و عقلانیت، نظرات دیگران را می­‌شنید و بهترین تصمیم را می­‌گرفت.

علائق و فعالیت­‌های مشترک ما در حوزه صنفی پس از آن دوره هم ادامه یافت و تا آخرین روزهای حیات ایشان هم دغدغه­‌مندی در مورد مسائل صنفی، انگیزه پیگیری و هم‌فکری و گاه اقدام مشترک در مورد این مسائل بود. یادم هست در آخرین تماس تلفنی که با ایشان داشتم، نگرانی­‌های خود در مورد شاخه­‌ مشاوران سازمان و فعالیت‌­هایی را که فکر می­‌کرد باید انجام شود، با بنده در میان گذاشتند، هرچند اظهار می­‌کردند که دیگر شخصاً توان پیگیری این اقدامات را ندارند.

بیشتر فعالان صنفی و حرفه­‌ای کشور، تا جایی که من می­‌شناسم، دو دسته­‌اند؛ یک دسته افرادی که صرفاً به‌­دنبال اهداف و منافع شخصی خود یا بنگاه خودشان هستند و برای دستیابی به این اهداف هیچ اصول و خط قرمزی نمی‌­شناسند. دسته دوم هم کسانی هستند که به دلیل کمال­‌گرایی و آرمان­‌خواهی افراطی توان تعامل و همکاری عملی با دیگران را برای دستیابی به اهداف مشترک از دست می­‌دهند و در عرصه عمل از تاثیرگذاری درمی‌­مانند. سرکار خانم داننده از جمله معدود اشخاصی بود که در عین اصول­‌گرایی حرفه­‌ای و پایبندی خدشه‌­ناپذیر به موازین عقلانی، توان زیادی در تعامل و راهبری افراد و گروه­های مختلف دیگر از خود نشان می‌­داد.

نظامی در مخزن‌­الاسرار، در وصف و مقایسه خود با دیگران بیتی دارد که من هر گاه به منش استوار و این ترکیب یگانه از اصول­‌گرایی و تعامل­‌پذیری که در خانم داننده می­‌دیدم می‌­اندیشم، نمی‌­توانم از یادآوری آن خودداری کنم:

«پیش نظامی به حساب ایستند

او دگر است، این دگران کیستند.»

 

رضا کرمی

25 فروردین 1401