رضا کرمی
مشاور معماری سازمانی و مدیریت فناوری اطلاعات
سندروم تنسی تاکسیدو!
در زمان کودکی ما، سریال انیمیشنی از تلویزیون پخش میشد بهنام «تنسی تاکسیدو و چاملی». سناریوی معمول این انیمیشن که با اهداف آموزشی طراحی شده بود، درباره پلیکانی به نام تنسی تاکسیدو بود که بههمراه دوستش، چاملی، در هر قسمت بهدنبال سردرآوردن از یک پدیده فنی (مثلاً طرز ساخت و نحوه کار هواپیما) بودند و بهاین منظور پیش استادی بهنام آقای ووپی میرفتند تا از او اسرار پدیده موردنظر را فراگیرند، اما توضیحات آقای ووپی که به میانه میرسید، از سر عجله او را ترک میکردند تا خود دست به کار شوند. از آنجا که توضیحات استاد را کامل نشنیده و درک نکرده بودند و بهاصطلاح «فوتِ کوزهگری» را نیاموخته بودند، لاجرم با شکست مواجه میشدند و در آخر پیش آقای ووپی بازمیگشتند تا نکته آخر را هم بیاموزند.
رفتار بعضی از مدیران و مشاوران سازمانی ما بیشباهت به تجربیات تنسی تاکسیدو نیست. مشتاقانه در طلب فراگیری فنون و رویکردهای مدیریتی جدید برمیخیزند و چون مقدمات این روشها را، فهمیده و نافهمیده، فرامیگیرند، از سر شتابکاری، به کاربرد این روشها میپردازند و چون در مقام عمل توفیق نمییابند، عیب را بر این روشها مینهند، نه بر فهم ناقص خود از موضوع. بسامد این الگوی رفتاری رایج، بهویژه در سالهای اخیر چنان زیاد است که وسوسه میشوم آن را «سندروم تنسی تاکسیدو» بنامم.
بیشتر رویکردها، روشها و بهروشهای مدیریتی اولاً مبتنی بر مبانی علمی و مقدمات مفهومی دقیقاند و ثانیاً کاربست موفق آنها، علاوه بر آشنایی با مقدمات، به ریزهکاریهای عملی بسیاری موقوف است که بدون تجربه عملی و غور در جزئیات بسیار، احاطه بر آنها ممکن نیست. هم شیب کند منحنی یادگیری مشاوران مدیریت و هم ضرورت مشورت با مشاوران کارآزموده و ذیصلاح در هر موضوع، از این دو واقعیت نتیجه میشود.
اقبال به رویکردها و روشهای جدید مدیریتی فینفسه پسندیده است و سعی کسانی را که به آموزش و کاربست آنها اهتمام میورزند باید اجر نهاد، اما این یادگیری و کاربرد اگر با تأنی و تأمل و مشورت لازم که برای این کار لازم است همراه نشود، همان میشود که مولوی در آن داستان معروف مثنوی آورده است:
«صورتی بشنیده، گشتی ترجمان/بیخبر از گفتِ خود، چون طوطیان
ظاهر صنعت بدیدی زوستاد/اوستادی برگرفتی شاد شاد
ای بسا شوخان ز اندک احتراف/از شهان ناموخته جز گفت و لاف
هر یکی در کف عصا، که موسیام/میدمد بر ابلهان، که عیسیام
آخر از استاد باقی را بپرس/یا حریصان جمله کورانند و خُرس!»
نظرات و دیدگاه های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید!